علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

آسمونی کوچولو

شب فاطمیه

بسم الله الرّحمن الرّحیم سلام علی من امشب شب فاطمیه ست امروز تو رو نذر خانم و سرورم حضرت زهرا(ع) و فرزندانشون میکنم انشالله که همیشه خادم در خونه شون باشی و خودشون مواظبت باشن تا همیشه تو راه درست قدم بذاری پسرم من تو رو فدای محسن 7 ماهه ی خانمم میکنم،کاش من به جای خانمم اون درد و بی حرمتی رو تحمل میکردم  علی جان من، تو فرشته ی خدایی،امشب اگه خانم مجلسشون دعوتمون کردن،برا من روسیاه خیلی دعا کن خیلی دوستت دارم   
24 فروردين 1392

ایام فاطمیه

بسم الله الرّحمن الرّحیم سلام علی جون من دیگه مطمئن شدم که علی جون منی!وقتی 7فروردین با خاله جونت رفتیم سونو و خاله ت فهمید علی جونی انقد خوشحال شد که دکتر ازش مژدگونی خواست    باباییت شیراز کار داشت و ما رو گذاشت قزوین و حدود 12 روز تنهامون گذاشت،با وجود اینکه مامان جون باباجون و خاله جونت حسابی هوامونو داشتن و نمیذاشتن بهمون بد بگذره اما من و تو خیلی از نبودن باباییت اذیت شدیم و من سر هرچیزی بهونه میگرفتم اما اون اصلا متوجه نمیشد که گیر کار کجاست   وسایل ضروری سیسمونیتو خریدیم و من نذاشتم مامان جونت چیزای غیرضروری رو برداره چون تو از الان باید قناعتو یاد بگیری و ساده زندگی کنی تا بعدا بتونی آدمای پایینتر از خو...
20 فروردين 1392
1